نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کند که آتش و تپش و گرمی هوات منم

ساخت وبلاگ
خیلی ممنونم از تو.......

باور نکردنی بود............

میدونی چند ساله منتظرش بودم............

تو که همیشه از من در حال فرار بودی ... کنارم ایستادی ......

حتی در بیداری هم بغش گلویم را میفشارد تو در کنار من......

 

آمدی نزدیک من ، با من صحبت کردی

در کنار من ایستادی ، نفست هایت را حس میکردم...

بوی تو مست میکند مرا... نفس مسخ میکند مرا........

کنارم بودی، ......

بدون هیچ خشم ،بدون کوچکترین دلخوری با من...

با من صحبت کردی آرام..... از دل تنگی هایمان گفتیم

از سالها انتظار ، از درد دلمان گفتیم

باز هم به خواب من بیا سالهاست منتظر تو هستم

ای کاش همیشه در خواب می ماندم با تو

 

--------------

نگمت نرو آنجا که آشنات منم در این سراب فنا چشمه ی حیات منم
وبلاگ نگفتمت کلمه که به نقش جهان نشو راضی که نقش بند سرا پرده ی رضات منم

با تو رسیده ام به شبی ابدی ...........
ما را در سایت با تو رسیده ام به شبی ابدی ........ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : divonei-ashegh بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 15:21