با تو رسیده ام به شبی ابدی ........

ساخت وبلاگ
اگر 100 بار بمیرم و باز برگردم به این زندگی تو را راها نمیکنم.

چند وقتهحالمحال اون روزاس ، ......

کوتاه میگیوم ......... حال پاییزی را دار م که دچار تنهایست ..... گرفتار شب است ...... خورشیدش را گرفتند بی نور ..... تاریک ...... سرد و با همهی اینها هوای عجیبی دارد......... هوای تو......

چه گذشت از ما چفدر بزرگ شدیم ..... کجای راهیم ....... چقدر غربیه شدیم ........ کجاست اون گوش شنوا ....... کجاست دهانی پر از سخن نه برای من برای او ........... کجاست چشم های آرام......... کجاست دل خوش ........

سکوت کردم بخاطر تو ....... او ....... ما .......... ! گریستم بخاطر تو ............ کوچه های را با یاد تو ....... گذشتم ........ رفتم ..... با ز بهم به تو رسیدم ........ مسیر من راه راست نیست .......دایرهایست به سوی تو ........... هر کس .............به راه خود رفت و من به دایره تو دچار شدم.........

 مرا عهدیست با جانا ........

-----------------------

سخته اما انجامش میدم.

کلبه هوای عجیبی داره تنهایی، غروب ها ، آسمون ، سکوت.......... سکوت

سکوت تو اینجا پر از معنی برای من ، میدونم کلی حرف داری میتونم توی این سکوت طولانیت بفهممش

سکوت اینجا صدای تورو داره .. هوای اینجا هوای تورو داره ...

اما خالیه مثل جات که همیشه خالیه ......... خالی میمونه .......... خالی میمیره

با تو رسیده ام به شبی ابدی
تو کوچه کوچه مرا بلدی...
 
من به جز آبی نگاهت
آسمانی نمی شناسم
تا تو سرگرم روزگاری
از نفس بی تو می هراسم
 
رد شو از قاب لحظه هایم
دیده شو عاشقانه تنهاست
رهسپارم به سویت اما
جاده لبریز سوز سرماست
 
مرا باور کنی یا نه
تویی پایان ویرانی
چه غمگینانه آزادی
از آن عهدی که می دانی
 
با تو رسیده ام به شبی ابدی
تو تار و پود مرا بلدی...
 
نمی رود ز یادم، تمام خاطراتی
که عاشقانه سر شد...

با تو رسیده ام به شبی ابدی ...........
ما را در سایت با تو رسیده ام به شبی ابدی ........ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : divonei-ashegh بازدید : 116 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 6:06