شک نکن من که هیچ آسمان هم زمین میخورد!

ساخت وبلاگ
در روزگاری سرد  با مردمی دل سنگ ، تو در قلب من نوری هسنی که خاموش نمیشود.

خدا جونم بگزریم از این و آن از آدم های بخیل و حسود ، بگزریم که به هر کسی خوبی کنی جواب نمیخوایم اما باید جوابش و با بدی بهمون بده .

خدا جونم بعضی وقتا واقعاً خسته میشم ، نمی کشم مشون ، خودت دیدی من سعی کردم نباشن تو زندگیم دورم نباشن اما همیشه  میان این دفعه واقعاً نمیدونم چی رو میخوای بهم یاد بدی !

خودم میدونم زیاد شده بدهیام بهت اما میدونی اون و بهم بدهکاری ، خودت گفتی میشه ، اما میدونم هر چقدر بیشتر طول بکشه و دیر تر بشه ، بهتر و بیشتر

خدا جونم نمی دونم چرا اینا اینطوری شدن ، منم شده بودم اما دستم و گرفتی ممنونم ، همیشه میفرستادیش توی زمان های نیازم اما این دفعه خودت امدی مرسی .

می دونی این چنند روزه حس قریبی دارم مثل حس قدیما اون ارتباطه اون که دگرگونم میکرد اون که ، فکر میکردم نیست اما میبینم هست ، دلم براش تنگ شده بود حس عجیبی هست ، وقتی تو فقط توی یک نقطه کوچیک توی این دنیای ، تورو میبره به جهانی دگر ، حس دگرگونی عجیبی ، وقتی میبینی میکشت سمت خودش میبینی اینجا نیستی ولی نیستی جای دگری ، بغض میگیرت هر کسی نمی تونه بفهمه این ارتباطه چی هست ، وقتی تو باشی توش ، نمیدونم کمی بگرانش شدم ، خیلی وقته شاید سالهاست این نبود اما چند وقته امده سراغم ، شاید نیازم داشته باشه ، شاید باید باهاش صحبت کنم ، اما نمیتونم .

همیشه من وگذاشتی تو سختترین شرایط شاید این و فقط برای بنده های خواصت که گفتی میخوای ...

خدا جونم مواظبش باش نگرانشم ، این حس ، لعنتی نگرانم ، اگه ..... اگه ...... و اگه ها میان و میرن ، همشون رد میشن از جلو چشممام ولی اون فراموش کرده ، نبیست ، نباید باشم منم ، خودش گفت ، به خودم قول دادم نباشم ، چطوری میتونم باشم ، لعنت به هرچی قوله تو جهان ، همینه که این حس نمیزاره بخوابم ، نمیزاره ......

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست.

مواظبش باش ، مواظب دلش باش ،مواظب احساسش باش ، مبادا ترکی بر داره ، مبادا .....

چقدر حس نوشتن قشنگه ، چقدر با تو خوبم ، اما میدونی جای خالیش ، همیشه نگاهم به راهشه جای خالیشو پر کنه مثل اون موقع ها که امد ، کلبه و مترسک ، گلا و کلاغه ، همه و همه با اون زنده بودن ...

ما نمیدونستیم جای اون خالی هست اما اون امد جای خودش نشست ، نشیت بر دل ، وقتی رفت همه چی رفت ، کلاغا ، گلا ، مترسک ، من ، من هم دیگری شدم ، دیگه بدون اون خودم هم نیستم ، بدون اون هیچم...

چقدر میتونه یه نفر با رفتنش همه چیزو ببره ، حتی عقل وهوش ...

نگرانم کاش بود و برام می نوشت از خودش از دلش ، چیزی که هنوز نمرده و زندست ، کاش بود و آرومم میکرد ، کاش بودو زندگی می کردمش ، کاش بودو جاش هیچ وقت خالی نبود ، کاش جای خالیش برای من نبود  ، کاش بود برام مثل یه سرمشق ، مثل یه شروع بدون پایان بدون .........

حتی مثل قبل کاش با یه نقطه ارومم میکردی ...
پر اضطرابم امشب...

-------------------------------------

صدایم را به یاد آر اگر آواز غمگینی به پا شد من این شعر گرانم که از ارزانو ارزانی جدا شد
من هر چه ام با تو زیباترم بر عاشقت آفرینی بگو  تابیده ام من به شعر تنت میخوانمت خط به خط مو به مو
بی تو بی شب افروزی ماندنت بی تب تندو پیراهنت شک نکن من که هیچ آسمان هم زمین میخورد

من هر چه ام با تو زیباترم

من هر چه ام با تو زیباترم

من هر چه ام با تو زیباترم

من هر چه ام با تو زیباترم

با تو رسیده ام به شبی ابدی ...........
ما را در سایت با تو رسیده ام به شبی ابدی ........ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : divonei-ashegh بازدید : 112 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 6:06