توی خاطرات بجز تو برگ یاد همه پژمرد آخرین لحظه ی بودن زیر بار غم تو مرد

ساخت وبلاگ
امروز نه از تو میگویم نه از هیچ فقط از او ...

میدونم میدونم دیگه اون آدم قدیم نیستم اما امروز برگشتم به اون آدم بودن به ۱۰ سال پیش آره بزرگ شدم عوض شدم اما امروز شدم اون محمد چطوری داشتم خاطرات و مررور میکردم وقتی رسیدم نوشته های هیچ کسم فهمیدم همه نوشته هاشو فهمیدم شاید ، اما الان اون نوشته ها بیشتر کمک کرد خودم و پیدا کنم

تو شده بودی خدای من خوب درسته عاشقش بودم خدا جون اما تورو فراموش کردم امید داشتن به تو همه چیم شده بود خودم تو از یادم رفته بودی ن ه این که یادت نباشم همیشه باهام بودی اما نگاهم چیم عوض شده بود امروز بعد خوندن اما فهمیدم چقدر عوض شدم چی بودم چی شدم تو کجا بودی . کجا رفتی واسم 

یادته میگفت ما بنده های خاصتتیم ؛ خیلی های دیگه هم گفتن حالامیفهمم چقدر دوستم داری 

خدا جونم خیلی ممنونم ازت برای این که این دردو دادی بهم که اگه داشتم میرفتم مسیرو اشتباه بیاد سراغم ببینمش خودمو پیدا کنم

خدا چجونم خیلی ممنونم ازت برای این بغض یه زمانی میگفتم بغض لعنتی اما دیگه بهش نمیگم چون فهمیدم اگه نبود خیلی چیزا رو فراموش میکردم 

خدا جونم ممنونم ازت برای این که اینجارو دادی بهم سالهاست،  برای این  اینجا همه خودِ واقعیشونن 

خدا جونم کمکم کن خود واقعیم باشم همهجا

خیلی راه اشتباه رفتم باید خیلی برگردم عقب راه درست و برم کمکم کن بتونم

خدایا میدونی داشتم میخوندم  این تیکخ نوشته هاشو 

"

خدايا . بهترينم ، راهي نمي بينم و آينده پنهان است اما مهم نيست ، همين كافي ست كه تو همه چيز را مي بيني و من تو را ......خدايا در اين دنيا، پيوسته در معرض نابودي ، هلاك و مرگ هستم در دل مي گويم :خدا يا تو به خاطر بندگانت معجزات بي شماري مي كني،پس به نجات من هم بيا مرا موهبت آن بخش كه در تو زندگي كنم پيش بروم و نفس گسيخته را بكشم مباد كه از ياد ببرم تو پناهمي ..مرا در اوقات تنهايي و نيازمندي تنها مگذار اي رحيم و بخشنده ! ."

یا اون تیکه که میگفت تو جاده خوردی زمین پاشو جا نزن امید داشته باش 

پقدر بد عوض شدم من ایمان داشتم اما تورو یادم رفته بود امیدم به خودم بود 

اما تو تمام امیدی تمام امیدم به تو دیگه خدا جون ببخشید که 10 ساله کر شدم 

ببخشید کخ 10 ساله دور شدم

ببخشید که 10 ساله خوردم زمین وسط جاده و بلند نشدم دستو خاصتی بگگیری ولی خودم و لوس کردم گفتم باید اون بیاد 

هدا جونم امادم برای بلند شدن برای این که اون سوهانو بزنی به روحم جلاش بدی 

خدا جونم آمادم صبرو امتحان بدم آمادم تا نداشتنشو باور کنم

سالهاست تو خیالم باهاش زندگی کردم بدون اون اما هر ثانیه هم اون با من بود امادم تا بازم این دردو بدوش بکشم تا تو یادم نری آمادم برای سنگ صوبر بودن 

منو ببخش خیلی بزرگ شدم دیگه اون ممجحمد بنودم اما الان شدم میدونی وقتی دارم مینویسم دارم سبک میشم 

چقدر خوبه همیشه تورو دارم

ببخشید سالهاست فقط اسمت و گفتم اما توی دلم ته ته حس بودی اما ندیدمت

خدا من امادم .

----------

خدا جونم مواضبش باش اون هیچ کس منِ هنوز ، میدونی اون برای من کی هست چی هست کجا هست

خیلی بزرگ شده خیلی زیباتر شده ، مواضبش باش همیشه 

غم نگیرش  دوستت دارم خدا

خدا دوستت دارم

کمکم کن اون چیزی که خواصتی و انجام بدم تیکه تیکشو براش میفرستم شاید نفهمه چی هست اما تومو که شد میفهمه 

ممنونم مهربونم 

خدایا کمکم کن ، کمکش کن

توی خاطرات بجز تو برگ یاد همه پژمرد

آخرین لحظه ی بودن زیر بار غم تو مرد

چقد امشب تو سکوتم کوچه باز عطر تو داره

بوی یاس و شب و خونه تو رو یاد من میاره

یاد تو لالایی میشه واژه ها مثل ستاره

ولی تو نیستی و شعرم آسمونش ماه نداره

از اشک یاس کوچه ها تا چشم کور از گریه ها

با یاد عطر تو زنده ان تا باز برگردی به خونه

با تو رسیده ام به شبی ابدی ...........
ما را در سایت با تو رسیده ام به شبی ابدی ........ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : divonei-ashegh بازدید : 94 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 6:06